من و مهسا
سه شنبه 11 فروردین 1388شب در گفتگوی با خواهر کوچکم گذشت٬ فاصله ها محو شده بودند٬ من بودم و او٬ گاهی من در تهران بودم و گاهی او در بروکسل٬ دست او را گرفتم و او را به دوران جوانی ام بردم تا آنچه را که تجربه کرده بودم با او؛ کودک دیروز و زن جوان امروز قسمت کنم٬ سفری شیرین بود٬
فکر کنم امشب را با خیالی راحتر به صبح برسانم
دنبالک:
آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/609