ماهی کوچک
شنبه 4 شهریور 1385فکرم هیچوقت با من نیست. در دورها پرسه می زند و هی از دیوارهای روزمرگی به بیرون سرک می کشد. گاهی سر می خورد و می افتد در چاهی تاریک. مانند آلیس خود را در سرزمین عجایب می یابم. سرزمینی که در آن غریبه ام.
به دنبال چه می گردم. چرا پاهایم از رفتن باز نمی ایستند. چرا نمی توانم بنشینم. مانند ماهی کوچکی می مانم که فکر دریا زتدگی در رودخانه را برایش دشوار می کند. کاش وقتی کوچک بودم پدر برایم کتاب ماهی سیاه کوچولو را نخوانده بود و من را دریایی نکرده بود.
يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول
دنبالک:
آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/534