اولين شعر عاشقانه
دوشنبه 15 بهمن 1380سالها پيش اولين شعر عاشقانه به من تقديم شد
در اولين صفحه «هشت كتاب» سپهري كه اولين هديه او نيز بود
در انتها ، اين جمله نوشته شده بود
« تقديم به مسيحاي زندگيم كه مرا ديگر باره آفريد»
و من بدون اينكه بدانم «مسيحا» بودم
بدون اينكه يخواهم بايد جان در كالبد كسي ميدميدم
يكباره رسالتي سنگين بر عهده ام نهاده شده بود
چه بار سنگيني ، چه بار سنگيني بر شانه هاي نحيف من بيست ويكساله
انگار نقش من براي سالهايي كه از راه ميرسيدند از پيش تعيين شده بود
آنچنان در بازي نقش جديدم غرق شدم كه طرف به جستجوي مسيحاي ديگريرداخت
من ماندم و تابوتي از خاطرات تلخ و شيرين
چونان «هوا» از باغ بهشت رانده شده بودم
بدون اينكه به سيب گازي زده باشم
چون سيب را ازابتدا از آن او پنداشته بودم
يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول
دنبالک:
آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/365