حجاب

چهارشنبه 8 خرداد 1381

حجاب

داشتم مي رفتم بخوابم ولي قبلش رفتم سراغ گل كو و مطلبش را كه در واقع عكس العملي به جا درمورد مطلب «حجاب» باكره بود خواندم و هوس كردم كه بنوبه خودم چند خطي براي اين دوست عزيزمان بنويسم.
باكره عزيز اول از هر چيز بد نيست بدوني كه كلماتي مانند «خانمتون» يا «دوست دخترتون» حس مالكيت را ميرسونه. زنها شيء نيستند كه در مالكيت كسي در بيان. مردها براي اين امكان داره حشري بشن كه سالهاست از نعمت ديدن زنان در پوششي عادي محروم بودند. بنا براين به تصور دايمي خطوط بدن زنان عادت دارند و نه ديدن آن در طول روز. خب حالا اگر همين مردهاي ما با زنهاي بي حجاب ميني ژوپ پوش و ران سفيد برخورد كنند امكان داره كه حشري بشن و جلق هم بزنند. آنقدر جلق مي زنند تا روزي كه همين زنها تو اتوبوس از تنگي جا به اونا چسبيده و اونا حتي ككشون هم نگزه، چه برسه به تحريك جنسي. به نظر من هر جامعه‌ايي براي رسيدن به تعادل ناگزير ازگذراندن يك دوران بحراني است. اروپايي ها با انقلاب جنسي توانستند به شرايط كنوني دست بيابند. شما اينجا بيا تو ساحل دريا با منو كيني حمام آفتاب بگير ببين كي نگاهت مي كنه يا به قول تو حشري مي شه. با خواندن نوشته‌ات آدم مي تونه فكر كنه كه ايران مهد امنيت است و تمام كشورهايي كه در آن حجاب نيست كانون تجاوز و... به جايي كه نگران عواقب وخيم تغيير غير مترقبه فرهنگ باشي، آيا بهتر نيست كه كمي به لزوم تغيير تفكرات سنتي و مردسالانه خودت و امثال خودت بيانديشي؟

يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول

دنبالک:

آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/333


نظرات:

شما هم نظر بدهيد: