روسپي، قرباني يا بيمار؟
پنجشنبه 30 خرداد 1381دوستي با خواندن نوشته ‹جور ديگري بايد ديد› برايم نوشته بودند كه اصولا خود فروشي را يك معضل اجتماعي مي بينند و باور دارند كه هيچ زني به غير از زناني كه بيمار هستند حاضر به خود فروشي نيست.
GUY CORNEAU نويسنده كانادايي معتقد است كه چگونگي روابط پدر با دختر و مادر با پسرش ميتواند در آينده، روابط عاشقانه انسانها را با همسران آينده آنها تعيين كند.
به گفته او در صد قابل توجهي از زنان روسپي، قربانيان تجاوز جنسي از جانب پدر يا ناپدري يا يكي از بستگان نزديكشان هستند. تجاوز، موجب آسيب ديدن تصويري است كه آنان از جسمشان به عنوان خصوصي ترين چيزي كه متعلق به آنان است دارند. ناديده گرفتن اين مسئله و عدم ارزش به تماميت فردي موجب مي شود كه شخص خود را از سوي ديگران شايسته ارزش ندانسته و نتواند براي خود نيز ارزش قائل شود. زناني با تجارب مشابه به افرادي بدل مي شوند كه اغلب در خود تنفر شديدي از پدر يا ناپدريشان احساس مي كنند. وقتي دختري قرباني تجاوز جنسي است جراحت وارده به مالكيت جسمي اش مي تواند او را به راهي هدايت كند كه در آن جسم تصرف شده توسط پدرش را به تمام مردان تفويض كند. آو تنها بخشي از وجود خود را دست نخورده نگه مي دارد تا روزي يا به مردي كه به او عشق خواهد ورزيد تقديم كند يا در اختيار مردي بگذارد كه در روسپيگريش پشتيبان و حاميش باشد.
آمار اين زنان در كانادا ۸۰٪ تخمين زده شده است. اين به اين معني نيست كه تمام دختراني كه در كودكي قرباني تجاوز بوده اند روسپيگري را پيشه خواهند كرد.
من فكر مي كنم قرار دادن روسپيان در جرگه بيماران يا منحرفان جنسي نه تنها ديدي علمي و روانشناختي به اين معضل اجتماعي نيست، بلكه نگاهي است سطحي كه مانع از آگاهي افكار عمومي و شناخت درست اين مسئله مي گردد.
شخصا در ميان روسپيان بلژيكي مراجعه كننده به مركزي كه در آن اشتغال دارم از هر ده نفر هشت نفرشان تجاوز جنسي را در دوران كودكي يا نوجواني تجربه كرده اند. در مورد زنان خارجي از مليت هاي ديگر بايد يادآور شوم كه اكثريت قريب به اتفاقشان قربانيان شرايط اقتصادي كشورشان هستند. در ثاني مشكل زبان و عدم توانايي آنان در بيان تجارب و گذشته شان مانع از شناخت عميق از علل روسپيگري اين قشر از مهاجران مي گردد.
تجربيات کاري | بازگشت به صفحه اول
دنبالک:
آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/303