هر بار
سه شنبه 25 تیر 1381هر بار احساس مي كنم كه هر قدمي كه بر مي دارم انكار راه است، شروع به دويدن مي كنم. هر بار كه دلم مي گيرد، پنجره را باز مي كنم. هر بار كه دنبال پاسخي هستم با آينه ملاقات مي كنم، و در چشمانم خيره مي شوم، چرا كه هميشه با من رو راست بوده اند.
هر بار سردم مي شود به ياد گرمترين شبها مي افتم و هر بار كه گرمم است به آبهاي سپيد رود مي انديشم كه هنوز در خاطرم جاري است.
در لحظه هاي اضطراب به تاريكترين نقطه و جودم رجوع مي كنم و پنهان مي شوم. وقتي كه شادم برق چشمانم، سياهترين شب ها را به تمسخر مي گيرد.
يادداشت ها | بازگشت به صفحه اول
دنبالک:
آدرس دنبالک براي اين مطلب: http://www.donyayeman.com/cgi-bin/mt/mt-tb.cgi/282